Web Analytics Made Easy - Statcounter

بازیکن اسبق تیم فوتبال پرسپولیس گفت: سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود، ساکم هم همراهم.

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، اسماعیل حلالی خاطره‌ای تعریف می‌کند که هم ترسناک است و هم شنیدنی. در دهه ۷۰ قتل‌های زنجیره‌ای چند خانم رعب و وحشت زیادی بین اهالی تهران ایجاد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در نهایت مشخص شد غلامرضا خوش‌رو ملقب به خفاش شب، همان قاتل سریالی است که علاوه بر قتل سریالی خانم‌ها دست به سرقت می‌زد. او دستیاری به نام حمید رسولی داشت که به ادعای خودش در این قتل‌ها و سرقت‌ها کنار دستش بود، اما هیچ‌گاه این فرد پیدا نشد.

اسماعیل حلالی، اما خاطره‌ای برایمان تعریف و بار دیگر ماجرا‌های خفاش شب را برایمان زنده کرد. او در این باره گفت: «اوایل دهه ۷۰ من تازه یک خانه خریده بودم در آن طرف دهکده المپیک. خانه خواهرم در غرب تهران بود و من شب آنجا بودم، ولی تصمیم گرفتم به خانه خودم بروم. خواهرم چند بار گفت: بمان، ولی می‌خواستم بروم. آن وقت‌ها غرب تهران خانه‌های زیادی نداشت. یادم هست وقتی از خانه خواهرم بیرون آمدم همه جا تاریک بود و خلاصه من لب خیابان رفتم تا تاکسی سوار شوم. خیلی منتظر ماندم تا اینکه یک پیکان درب و داغان جلویم نگه داشت. تا سوار ماشین شدم فهمیدم این ماشین داستان دارد.»

او اضافه می‌کند: «یادم هست قدیم یک بچه محل داشتیم شر بود. او دستگیره‌های در ماشین را از داخل کنده بود. یعنی شما وقتی سوار می‌شدی، نمی‌توانستی پیاده شوی مگر اینکه خودش پیاده می‌شد و در را از بیرون باز می‌کرد. آن پیکان هم دقیقاً همین‌طور بود. دو نفر جلو نشسته بودند. من سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود، ساکم هم همراهم. راننده به من گفت: فوتبال بازی می‌کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی‌گفتم، ولی یک لحظه احساس کردم این را بگویم به نفعم می‌شود. به من گفت: چی همراهت داری؟ من خودم را به کوچه علی چپ زدم، ولی دوباره ادامه داد. جیبم را بیرون ریختم و گفتم فقط چند هزار تومان پول دارم، همین. زیاد پول تو جیب‌مان نمی‌گذاشتیم. رفیقش گفت: ساکت را باز کن. ساک را باز کردم دید لباس تمرینی‌ام است و بو می‌دهد، گفت: ببند. قشنگ چهره راننده در ذهنم هست. رفتیم تا به میدانی رسیدیم که با خانه من حدوداً دو، سه کیلومتری فاصله داشت. همدست راننده پیاده شد، در را باز کرد و من هم پیاده شدم. باورتان نمی‌شود، اینقدر ترسیده بودم که یک نفس تا دم در خانه‌ام دویدم. گفتم خدایا عجب اشتباهی کردم. بنده خدا خواهرم چند بار به من گفت: بمان.».

اما حرف‌های پایانی حلالی خواندنی‌تر است: «فکر کنم حول و حوش یک ماه و خرده‌ای بعد از این ماجرا بود که گفتند خفاش شب را گرفتند. من عکسش را که دیدم درجا شناختم. دقیقاً همان کسی بود که من سوار ماشینش شدم. قشنگ چهره‌اش در یادم بود و هست. آن‌ها دنبال خانم‌ها بودند، ولی آن شب فکر می‌کردند می‌توانند از من دزدی کنند. چندی بعد هم او را اعدام کردند و یادم هست که چقدر ماجرا سر و صدا کرد. این خاطره را تا به حال جایی تعریف نکرده بودم.»

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: اسماعیل حلالی تیم فوتبال پرسپولیس خفاش شب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۹۹۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس

با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقه‌دار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانه‌اش سرقت کرده بودند، راز سرقت‌ها و خفتگیری‌های متعدد قبلی شان برملا شد.

به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که راننده‌اش یک زن جوان بود.

با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپ‌سوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسی‌های اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بن‌بست مواجه شد.

درحالی که بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی می‌گشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئن‌تر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.

به‌دنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.

مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانه‌اش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگی‌مان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانه‌اش دزدیده بود، گذراندیم. اما پول‌ها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چاره‌ای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژه‌هایمان را از میان مادرانی که صبح‌ها بچه‌هایشان را به مدرسه می‌رساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه می‌آمدند، انتخاب می‌کردیم. مقابل مدارس می‌ایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب می‌کردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.

با اعتراف متهم سابقه‌دار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسی‌ها نشان می‌داد که خانواده‌ این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس
  • بازگشت پرشکوه هاوال با H6
  • ماجرای حضور آیت‌الله خامنه‌ای در خانه شهید شیرودی
  • فیلم| ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنید
  • ببینید/ ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی
  • اتوبوس‌هایی که به فرمان خانم‌ها حرکت می‌کنند
  • دو فوتی در واژگونی خودروی حامل سوخت قاچاق در بندرخمیر
  • حواله خودروی جانبازان هم‌قیمت خانه در نیاوران
  • ماجرای نظامی اسرائیلی که بخاطر عشق، اطلاعات گنبدآهنین را به ایران لو داد!
  • هشدار رادان به روسای پلیس: در توقیف خودروی بی‌حجاب‌ها زدوبندی برای یدک‌کشی و پارکینگ ایجاد نشود